چرا سرمایهگذاران باید از حواشی سال ۲۰۱۶ بیرون بیایند/سرمایهگذاری در جهانی با مرزهای بسته
به گزارش روابط عمومی کنفدراسیون صادرات ایران، کریستوفر اسمارت: سرمایهگذاران هم درست مثل فضانوردان یا مردمشناسان به الگوهای فکری تکیه میکنند تا دنیایی پیچیده را درک کنند، تصمیمهای سریع و درست بگیرند و اولویتهای مناسبی را برای آینده تعیین کنند. اما خیلی اوقات پیش میآید که اتفاقی پیشبینینشده، تمام فکرها و انتظارات و برنامههای قبلی را به هم میریزد.
در دنیای سرمایهگذاران، تحولات سیاسی بزرگ دقیقا همین نقش را ایفا میکنند و سال ۲۰۱۶ میلادی دو تحول بزرگ سیاسی را در خود داشت: رای انگلیسیها به خروج از اتحادیه اروپا و انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا.
این سال پرماجرا، حواس خیلی از سرمایهگذاران را بیش از اندازه پرت کرد. به همین خاطر، آنها نیاز دارند که در سال ۲۰۱۷ میلادی به شکل بهتری به ارزیابی عملکرد اقتصاد جهانی بپردازند؛ چون بسیاری از قواعد و بنیانهای مالوف بازار حالا به شکلی واضح تغییر کرده است.
در دو دههای که پشت سر گذاشتیم، اکثر سرمایهگذاران در کنار سیاستمداران و اقتصاددانها به این نتیجه رسیده بودند که دنیا دارد همگرایی بیشتری پیدا میکند. با ظهور و اوجگیری چین و هند، یکسوم از جمعیت دنیا ناگهان به کارگر و مصرفکننده در اقتصاد جهان تبدیل شدند. همچنین تکنولوژیهای جدید به ارائه ابزارهای ارتباطی ارزان، روبوتیک و روشهای پیشرفته تحلیل اطلاعات منجر شدند که کار شرکتها را خیلی آسانتر از گذشته کرد.
در همین میان، رهبران سیاسی مشغول تدوین قوانین و معاهداتی شدند که عبور از مرزها را سادهتر میکرد، تعرفههای گمرکی را کاهش میداد و ورود به بازارهای جدید را آسانتر میکرد. شرکتها مشغول ربودن فرصتهای جدید در این فضا شدند و سرمایهگذاران هم به دنبال شرکتهایی بودند که بیشترین ظرفیت را در چنین فضایی داشته باشند.
تجارت جهانی در دو دهه اخیر چنان رو به گسترش بوده که حتی بعد از بروز بحران مالی سال ۲۰۰۸ میلادی نیز اکثر سیاستگزاران این طور فرض کردند که معاهدات تجاری جدید باعث تقویت رشد اقتصادی خواهد شد. مثلا دولت باراک اوباما به مناطق تجاری آزاد وسیع در آسیا و اروپا توجه نشان داد.
دو معاهده بزرگ ترانسپاسیفیک و ترانسآتلانتیک بر همین مبنا قرار بود آمریکا را در مرکز یک بازار یکپارچه قرار دهد که دو سوم از اقتصاد جهان را شامل میشد.
اما حالا که جنبشهای پوپولیست در غرب قدرت گرفتهاند، این امیدهای پیشین رنگ باختهاند. جنبشهای پوپولیست بر طبل نارضایتی مردم از اوضاع میکوبند و تقصیر را بر گردن نظام جهانی میاندازند.
از دو سال پیش که حزب ضد جریان غالب سیریاز در انتخابات یونان رای آورد تا همین امسال که شاهد برگزیت و انتخاب ترامپ بودیم، کاملا روشن شده که رایدهندگان در نقاط مختلف دنیا از دولتهایشان میخواهند در برابر تعهدات بینالمللی قبلیشان و نهادهای بینالمللی اجراکننده آنها قد علم کنند؛ حالا این نهاد میتواند اتحادیه اروپا یا صندوق بینالمللی پول یا هر نهاد بینالمللی دیگر باشد.
در جریان برگزیت، رایدهندگان انگلیسی خواسته خود را مبنی بر توجه دوباره به مرزهای ملی انگلیس- در مقابل مرزهای باز با اتحادیه اروپا- نشان دادند.
در مورد پیروزی ترامپ، آن قدر جای تحلیل و بررسی هست که سالها طول میکشد تا ابعاد مختلف آن بررسی شود. اما حتی در این انتخاب هم ردپای آمریکاییهایی که معتقدند درهای کشور باید بسته شود به وضوح دیده میشود.
مجموعه این عوامل در کنار انتظاراتی که از انتخابات پیش رو در فرانسه و آلمان میرود، احتمالا حداقل در کوتاهمدت به ایجاد مانع بر سر راه یکپارچگی اقتصادی و سیاسی جهانی خواهد انجامید. کشورها احتمالا تا مدتی از بستن معاهدات تجاری بزرگ اجتناب خواهند کرد.
شرکتهایی که به صورت بینالمللی فعالیت میکنند احتمالا مجبور خواهند بود زیر بار هزینههای بیشتری بروند؛ زیرا جابجایی کالا از طریق مرزها و به کارگیری کارگران خارجی دشوارتر خواهد شد و درنتیجه سود پایینتری را نصیب آنها خواهد کرد. مثلا حتی کشمکش تجاری معمولی میان آمریکا و مکزیک هم باعث خواهد شد خودروسازان متحمل هزینه های سنگین شوند زیرا قطعات در پروسه تولید خودرو ممکن است بارها از مرز آمریکا و مکزیک عبور کنند و هر سختگیری در این راه، دردسری بزرگ درست خواهد کرد.
اگر رایدهندگان در کشورهای مختلف بر طبق روال برگزیت و انتخاب ترامپ پیش بروند، حرکت کالاها، خدمات و مهاجران در بین مرزها محدود خواهد شد و بنابراین شرکتها نیاز خواهند داشت الگوهای جدیدی را به کار بگیرند و سرمایهگذاران نیز چارهای نخواهند داشت جز آنکه دنبال سرمایهگذاری در شرکتهایی باشند که کارشان کمترین میزان عبور از مرزها را بطلبد یا به رغم محدودیت جابجایی کالا و خدمات و نیرو از مرزها، همچنان قادر به سودآوری باشند. بازار نیز به شرکتهایی توجه نشان خواهد داد که مقرراتِ احتمالا متناقض آینده در این خصوص را راحتتر دور بزند و از این طریق به بازارهای جدید دسترسی داشته باشد.
درواقع سرمایهگذاران آگاه آینده، به دنبال شرکتهایی خواهند بود که قابلیت بهرهبرداری از روندهای اقتصادی و تکنولوژیکی را در دنیایی پیچیدهتر داشته باشند. سرمایهگذار موفق آینده احتمالا مثل یک فضانورد یا مردمشناس موفق، باید الگوهایی مطمئن را در دریایی از خیزش و آشوب و تناقض شکار کند.
*پژوهشگر دانشکده کندی در دانشگاه هاروارد
منبع: دیلی نیشن
ترجمه: مجله آینده نگر
Print